لینوکس و ویندوز چه تاثیری در زندگی ما دارند، که اینقدر در موردشون دعوا میکنیم؟
Posted آوریل 16, 2008
on:یکی از دوستان عزیز که اسمشون هم عزیز هست، توی نظرات پست ۱۰۱ دلیل برای برتری لینوکس بر ویندوز توی نظرشون دوتا سوال جالب رو مطرح کردند، خواستم بهشون جواب بدم، که گفتم واقعا این سوال خیلی از آدماس، پس بد نیست جواب خودم رو اینجا بزارم.
سوال دوستمون این بود:
اصلا من موندم مگه این لینوکس و ویندوز چقدر تو زندگی ما تاثیر داره که اینجوری با هم می جنگیم؟
خوب اگر بخوایم به لینوکس و ویندوز از دیدگاه دو کالا یعنی دو تا سیستمعامل که وظیفهشون راهاندازی سیستم ما است نگاه کنیم،
واقعا تاثیر چندانی ندارند!
ولی مسئلهای که ما رو وادار میکنه، بگیم آقا لینوکس بهتره، فلسفهی لینوکس است! (الیته اینجا لینوکس مجاز جزء از کل نرمافزارهای آزاد است!)
فرهنگ لینوکس، فرهنگ آزادی! ایناست که تفاوت لینوکس و ویندوز رو نشون میده!
و اینکه:
بله، مسئله فقط سیستم عامل نیست، مسئله فقط یک یا چند نرمافزار نیست، مسئله آزادی است، آزادی فردی و آزادی اجتماعی! مسئله فرهنگیه!
دیروز داشتم داستان «انسان ناخوداگاه» «بالارد» رو میخوندم، بد نیست یه اشارهای هم به اون بکنم، بی ارتباط نیست!
داستان درباره آینده است، روزی که مایکروسافت ها بر زندگی آدما تسلط پیدا میکنن! روزی که شما دیگه آزاد نیستید، شما تحت تاثیر امواجی هستید که دائما به سمت شما شلیک میشن و به شما میگن: «هی پسر، ماشینت دو ماه کار کرده، دیگه قدیمیه نمیارزه لاستیک پنچرشو عوض کنی، برو یکی دیگه بخر»
میگن: « اگه هر ۴ ماهی یخچال رو عوض کنی ۵۰۰ تا تک تومانی سود میکنی پس اینکار رو بکن!»
و و و و….
بالارد روزی رو به تصویر میکشه که آدما برده هستند، همونطور که ماتریکس میگه! و خیلی های دیگه گفتن! روزی که زنا از صبح که پا میشن میشینن پای تلویزیون و آگهی های تبلیغاتی رو میبینن و تحت تاثیر اونا توی خونهای که با آشپزخونه ۴ تا اتاق داره، ۴تا تلویزیون میخرن! اونم زمانی که تلویزیون فقط چهار کانال داره! شما میری ماشینتو عوض کنی! ولی توی بازار فقط یک مدل ماشین هست! و شما دوباره یه ماشین مثل ماشین قبلیت میخری! چون آگهی هایی که روی ناخودآگاه تاثیر گذارند، به تو میگن این بهتره!
نمیدونم درک میکنین، چی میگم یا نه، ولی بدون نرمافزار آزاد واقعا دنیا به اونجا خواهد رسید!
یکی از طرح های میکروسافت نامههای الکترونیکی است که خود بخود نابود میشن!
در نگاه اول خیلی ها میگن عجب طرح باحالی!
ولی ببین اگه یه همچین چیزی باشه! چه اتفاقات جالبی میافته:
رئیسی طی نامهای از کارمندش یک درخواست خلاف قانون میکنه! که مثلا برای شرکت، فلان کار رو بکن! در حالی که این کار غیرقانونیه! حالا شما اون کارمند:
اگه انجام ندی: که خوب احتمالا اخراج میشی!
اگه انجام بدی: پس فردا که دستت رو شد، در مقام متهم چطوری میخوای ثابت کنی که کی ازت خواسته این کار رو بکنی؟ وقتی نامهی رئیس رو نداشته باشی؟
تازه این یک حالتشه!
فقط همین یک طرح هزار مشکل اینطوری ایجاد میکنه!
اگر استاندارد مستندات مملکت ما یک فرمت غیرآزاد مثلا فرمت doc میکروسافت باشه! (که هست 😦 ) امروز که آمریکا ایران رو دشمن خودش میدونه میتونه از میکروسافت بخواد که یه خرابکاریای توی کارای ایران بکنه! یا اطلاعات رو براشون بدزده!
وقتی هم فرمت بستهاس، هم نرمافزار، شما چیکار میتونی بکنی؟ کما اینکه با توجه به روابط خوب میکروسافت با دولت بوش الان احتمالا از این کارا شده دیگه!
تازه اینا یک طرف ماجرا بود!
میایم قضیه رو فردی میکنیم:
من برام چه تاثیری داره؟
وقتی بحث فرهنگی ماجرا رو بخوایم بکنیم باز یاد مقاله چرا ادبیات؟ میافتم! تاثیر بالای استفاده از نرمافزار آزاد و آشنایی با فلسفهی آزادی اون در زندگی فردی آدما به حدیاست که به نظر من اگر فقط ما در جهت آشنایی ملت ایران با این فلسفه تلاش کنیم، و نتیجه بگیریم این اختلاف فرهنگی فاحش با غرب رو میتونیم پر کنیم!
اضافه شد: در ادامه توصیه می کنم این مقاله ها رو بخونین: (به ترتیب اهمیت گذاشتمشون!)
– مقدمهای بر نرمافزار آزاد، جامعه آزاد: منتخبی از مقالات ریچارد استالمن
– درآمدی بر آسیبشناسی رفتار کاربران نرمافزارهای انحصاری
– مقایسهای بین GPL و Microsoft EULA – بخش اول
– مقایسهای بین GPL و Microsoft EULA – بخش دوم
فکر کنم این بار چهارم یا پنجم یا شاید هم بیشتره که این لینکها رو می زارم! 😐
در زمینه جواب به این سوال اگه کسی نظری داشت، بگه تا اضافه کنم! صددرصد این پست بعد از این هم ویرایش خواهد شد!
.
بحث دیگهای که دوستمون کرده بود، این بود که:
اگه داخل دنیای کامپیوتر خیلی حرف واسه گفتن دارین یه کار جدید انجام بدین، نه اینکه حرف این و اونو ترجمه و تکرار کنید.
این رو خیلی جاها دیدم، اینکه چرا خیلیها مقالات دیگران رو ترجمه میکنن! و خودشون نمینویسن!
اول اینکه اینجا کسی ادعایی نداره!
بعد:
شما یه نگاهی به گذشته کسانی که مینویسن بیاندازید، بیشتر در مورد داستان و شعر میگم! شاید دقیقتر باشه! کسی که مینویسه، قبلش کلی خونده، کلی ترجمه کرده، کلی نقد خونده، کلی… تا امروز میتونه بنویسه!
و کسانی هم هستند که از مادر در نیومده، دارن مقاله مینویسن، داستان مینویسن، ولی واقعا خوندن مطالبشون فقط وقت تلف کنیه!
دوست عزیز توی دنیا کسانی که مینویسن، چند برابرش خوندن!
منم چند برابر نوشتههای خودم مطالب دیگران که جالب میبینم رو ترجمه یا نقل میکنم! چه ایرادی داره؟ به نظر من که خیلی هم خوبه!
6 پاسخ to "لینوکس و ویندوز چه تاثیری در زندگی ما دارند، که اینقدر در موردشون دعوا میکنیم؟"

سلام
پایان داستان کاملن ترازیک بود
و به پیروز شدن تبلیغات(امر سلطه) می انجامید
که امیدوارم در واقعیت چنین نباشد
———————————-
تلاش میکنیم که اونطور نشه!
شایدم یه روزی ما رو هم روی یکی از اون تابلوها به رگبار بستند…


با سلام
در تایید حرفهای شما
1. http://mentaldialogues.blogspot.com/2008/04/blog-post_15.html
http://www.1pezeshk.com/archives/2008/04/post_794.html .2
————-
ممنون، جالب بود


نگران آینده بودن، خصوصیت افراد متعهده، بهتون تبریک میگم، (به هر حال ما تو شرایطی هستیم که باید با یک سیستم عامل کنار بیایم. چه خوبه که توی انتخابمون آینده نگر باشیم…. حالا یا ویندوز یا لینوکس)

آوریل 16, 2008 در 1:21 ب.ظ.
مورد تایید اینجانب می بـــــــــــــــــــــــــــــاشد!.