دانلود کل مقاله بصورت PDF
ادامهی مقاله از:
ریسکهای ساختن یک نرمافزار انحصاری (قسمت اول)
ریسکهای ساختن یک نرمافزار انحصاری (قسمت دوم)
بازی تتریس - هیچ اشارهای به نام Pejitnov نیست
بیایید فرض کنیم که Pejitnov در آمریکای سال 1985 زندگی میکرده و بازیاش را به یک ناشر تجاری نرمافزار، مانند شرکت Nintendo فرستاده است. آیا تتریس میتوانست در این موقعیت هم، به همان اندازه موفق باشد؟ من واقعا تردید دارم، چون شرکت Nintendo بدون شک بهتر میتوانست از «حقوق مالکیت فکری» خود بهره گیرد، تا در برابر هزینه کاهش کاربران بازی، سود بیشتری به دست آورد. به احتمال زیاد آنها روش «مشت آهنین» را در برابر افراد بسیاری که قصد کپی داشتند، به کار میگرفتند. علاوه بر آن، بازی تنها برای پلتفورم شرکت Nintendo منتشر میشد (یا مجوز آن در ازای قیمت گزافی به تولیدکنندگان نرمافزار داده میشد). سرانجام، در چنین شرایطی، Pejitnov در حال حاضر هم هیچ حقی در مورد بازی خود نداشت، تمام حقوق از ابتدا به Nintendo واگذار شده بود.
در واقع، همگان حدس میزنند که اگر Nintendo حقوق انحصاری را بر توزیع خود از بازی اعمال کرده بود، تتریس باز هم میتوانست به شهرت امروز دست یابد. بسیاری ابداعات دیگر، مثلSuper Mario Bros و Legend of Zelda، امروز مشهورند، و Nintendo آنها را برای پلتفورمهای جدیدترش منتشر کرده است. با این حال، نمیتوان انکار کرد که این بازیها میتوانستند شهرت بیشتری داشته باشند، اگر Nintendo آنها را در حوزه عمومی یا با یک مجوز عمومی منتشر کرده بود. البته چنین کاری برای Nintendo به اندازه بخشی از «مالکیت فکری» باارزشش هزینه داشت، اما کسانی که این بازی را خلق کردند هم نگران این مساله بودند؟ من شک دارم که مردم عادی میتوانستند یک نفر از افرادی را که در توسعه بازیها همکاری داشتند نام ببرند.
و فکر میکنید چه اتفاقی میافتاد اگر Nintendo ورشکسته میشد (و داراییهایش سالها در باتلاق قانون گرفتار میشدند) یا تصمیم میگرفت نام توسعهدهندگان را در آینده منتشر نکند؟ توسعه دهندگانی که آرزوهای قهرمانانه دارند باید این احتمالات را هم در نظر بگیرند.
شرایط برای توسعهدهندگان برنامههای کامپیوتری به مراتب سختتر است. مسلما، ویندوز شرکت مایکروسافت دوست دارد سهم بیشتری از بازار داشته باشد، نسبت به گنو/لینوکس و سایر رقیبان. با این حال حتی شخص بیل گیتس از این که شرکتش به این موفقیت دست یافته و آن را برای مدتی طولانی حفظ کرده، شگفتزده به نظر میرسد. اما همزمان، دولت ایالات متحده و تعداد زیادی از دولتهای خارجی مایکروسافت را به خاطر شیوههای انحصاریاش به دادگاه فراخواندهاند، و در حالی که مایکروسافت مقاومت میکند، این حملهها متوقف نمیشوند و تهدیدشان برضد مایکروسافت کمتر نمیشود. توسعهدهندهای که تصمیم میگیرد تنها با توسعه نرمافزارهای مایکروسافت یا ابزارهای انحصاری همکاری کند، باید در نظر داشته باشد که آیا پروژههایش – به ویژه آن «نمونههای برجسته»ای که در بالا اشاره کردیم – ارزش ریسک کردن با یک پلتفرم بسته را دارند؟ براستی که در این مرحله از بازی، یک «برنامه قدرتمند» برای گنو/لینوکس بیشتر میتواند نام برنامهنویس را در تاریخ بلندآوازه کند، تا برنامه معادل آن در ویندوز، جایی که برنامه ممکن است در دریایی از برنامههای تجاری رقیب ناپدید شود. این کاملا درست است که، برنامهای که هشدار میدهد که میتواند روش استفاده از کامپیوترها را به شکل قابل توجهی دگرگون کند، تهدید خطرناکی است برای موسساتی که آینده آنها بستگی به حفظ وضع موجود دارد.
به طور خلاصه، بیندیشید که صنعت نرمافزار انحصاری چگونه به پیشرفتهایی مثل شبکههای peer-to-peer پاسخ داده است؟ بخش عمده «برنامههای قدرتمند» برای اینترنت از کجا میآیند؟ امروز ما تیم برنرز-لی (Tim Berners-Lee) را به عنوان مخترع «شبکه جهانی» میشناسیم. ولی جوابی نداریم اگر کسی از ما بپرسد چه کسی HyperCard اپل را ابداع کرد، یک برنامه بسیار ابتکاری که از خیلی جهات از اجداد فوق متن (hypertext) بود.
Bill Atkins حتما از این سرنوشت غمانگیز برای برنامه فوقالعادهاش آگاه بود، هنگامی که اصرار داشت که اپل برنامهاش را به رایگان، برای تمام سیستمهای Mac منتشر کند. اپل هنگامی که میخواست نسخه بعدی برنامه او را منتشر کند، تصمیم گرفت این توافق را نادیده بگیرد. اما اگر Atkins برنامهاش ، HyperCard را با یک مجوز عمومی منتشر میکرد چطور؟ یا آن را در معرض دید عموم میگذاشت؟ تیم برنرز-لی در سال 2004 از ملکه الیزابت نشان قهرمانی گرفت. اما Bill Atkins کیست؟
نتیجه مطالب
خطرات نوشتن نرمافزارهای انحصاری بسیارند، و سود منفرد -درآمد آنی- در مقایسه با منافع بیشتر و ماندگارتر نوشتن نرمافزار آزاد کمرنگتر جلوه میکند. یک برنامه واقعا شگفتانگیز که با مجوزی آزاد منتشر شده، بسیار بیشتر از یک برنامه انحصاری معادلش، میتواند منزلت، اعتبار، نفوذ و شهرت را برای توسعهدهنده خود به ارمغان بیاورد. علاوه بر این منافع شخصی، از نظر اجتماعی نیز فوایدی وجود دارد که برای هیچ انسان درستکاری قابل انکار نیست. توسعهدهندهای که قصد دارد واقعا متفاوت باشد، بایستی بیندیشد که آیا در تاریخ، ستمگری جایگاهی برتر از آزادی دارد؟ یا فئودالیسم بهتر از دموکراسی است؟ یقینا، تاریخ ایالات متحده شهادت میدهد که انسانها تنها هنگامی میتوانند آزاد باشند، که اجازه پیشرفت کردن داشته باشند. در مورد نرمافزارها هم همینطور است، آزادی فروشنده است، و آینده، خریدار.
——————
کتابشناسی
Lessig, Larry. The Future of Ideas: The Fate of the Commons in a Connected World. New York: Vintage Books, 2002.
Raymond, Eric S. The Cathedral and the Bazaar: Musings on Linux and Open Source by an Accidental Revolutionary. Cambridge: O’Reilly, 2001.
Stallman, Richard. “The GNU Manifesto.” Free Software, Free Society: Selected Essays of Richard M. Stallman. Ed. Joshua Gay. Boston: GNU Press, 2002. 31-39.
——————————————————–
این مقاله ترجمهای آزاد از مقالهای با همین عنوان در مجلهی FreeSoftwareMagazine است.
نویسنده: Matt Barton
مترجمین: مهرداد مومنی و مجید رمضانپور
با تشکر از دوست خوبم، خانم گلناز نیلیه، بخاطر تصحیح و کمک در ترجمهی این مقاله
مجوز انتشار: Creative Commons License 3.0
——————————————————–
بیوگرافی نویسنده:
Matt Barton یک استاد انگلیسی در دانشگاه St. Cloud State در مینسوتا(ایالتی در شمال ایالات متحده) است، او یک حامی و مدافع نرمافزار آزاد، ویکیها و Creative Commons است. او همچنین دربارهی بازیهای ویدئویی و تاریخچهی محاسبات مینویسد و تدریس میکند. او در Armchair Arcade, Gameology و Kairosnews وبلاگ دارد.
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
2 | ilius
سپتامبر 8, 2008 در 6:19 ب.ظ.
خیلی ممنون. آقا مهرداد و آقا مجید. دستتون درد نکنه.
با اجازتون یه pdf از کل ترجمه(هر سه قسمتش) درست کردم که به همراه فایل odt و عکسهاش، توی یه آرشیو گذاشتم و آپلود کردم.
http://www.freefilespot.com/download.php?file=8a02a6e0e7a744535381af25b4f288f0
اگه فایل odt رو خواستید ویرایش کنید، حواستون باشه که پوشهٔ images کنار فایل odt باشه.
پیشنهاد میکنم آخرش(بعد از ویرایش احتمالی) یه لینک دانلود به فایل pdf بذارید آخر مقالتون.
————————–
مهرداد:
اصل مقاله تحت CC بوده، و مطالب وبلاگ ما هم تحت FDL پس فکر نمیکنم برای بازنشرش نیازی به اجازهی ما باشه عزیز.
اما وجود کل مقاله در یک فایل PDF فکر خوبیه، آماده میشه 😉
ممنون